خار رهم،مگر به نگاه تو گل شوم
خاک در توام،تو مگر گوهرم کنی
یک عمر سائل در این خانه بوده ام
حاشا که وقت مرگ،جدا زین درم کنی
تنها شراب روح من از جام چشم توست
چشمی گشا که مست از این ساغرم کنی
یک عمر دوختـــم،بـه نگاه تـو،چشــم خویش
تا یک نـگاه،در نگـه آخـرم کنی
از ذرّه کمترم،تو توانی ه ب یک نگاه
برتر ز آفتاب جهان پرورم کنی
هرگز به جز در تو دری را نمی زنم
ای وای اگر گدای در دیگرم کنی!
من "میثمم" امید که محشور از کرم
با میثم علی به صف محشرم کنی
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 520
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0